وادی مکه است یا که بهشته(سید مهدی میرداماد)
شب عید مبعث مست مرتضی شده ام (حاج محمد رضا طاهری)
همه ی بعثت احمد مختار(حاج محمود کریمی)
حبیبی یا محمد طبیبی یا محمد(حاج حسن خلج)
میخوام بی کس بمانم ولی بی تو نمانم(حاج مهدی سلحشور)
گنبد خضرا برده از ما دل(حاج سعید حدادیان)
آبروی اهل عالم شاه خاتم رسول الله(مهدی اکبری)
سونی اریکسون
ویژگی های پیامبراکرم صلوات الله علیه
" بعثت برای این است كه اخلاق مردم، نفوس مردم، ارواح و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد."
امام خمینی (ره)
پیامبر در قرآن
خدای متعال در قرآن كریم پیامبر خود را با چهار صفت بسیار مهم به مردم معرفی می كند:
" لقد جائَكم رَسولٌ مِن انفسِكم عَزیزٌ عَلیهِ مَا عَنِتمْ حَرِیصٌ عَلیكم بالمُؤمِنِین رَوُفٌ رَحیم."( توبه/ 128)
- مردمی است:
چون از مردم است به همه دردها و مشكلات آنان آشنا است؛ " مِنْ اَنفُسِكم" - دلسوز است:از هر گونه ناراحتی و رنج و زیان مردم سخت ناراحت می شود؛ "عَزیزعلیه مَا عَنتم"- علاقه زیادی به مردم دارد:عشق بسیار به خیر و سعادت و پیشرفت و بزرگی و مجد و هدایت مردم دارد؛ "حَریصٌ عَلیكم"
- مهربان و رئوف است:نسبت به مؤمنین مهربانی و رأ فت خاصی دارد؛ " بِالمُؤمِنینَ رَؤفٌ رَحیم"
پیامبراز زبان خودش
قالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله : ما خَلقَ الله خَلقاً اَفضلَ مِنّی، ولا اَكرَمَ عَلَیه مِنی؛ خداوند كسی را برتر از من وهمچنین عزیزتر از من خلق نكرده است. (1)
طبق بیان قرآن و روایاتِ منقول از ائمه معصومین پیامبراكرم صلوات الله علیه دارای ویژگی های اخلاقی زیر است، اخلاق برجسته و عظیم، امین، عادل، شجاع، رحیم، حلیم، متواضع، متوكل، باحیا، صبور و شكیبا، زاهد و عابد، فاقد خشم و غضب شخصی.قال رسول الله صلی الله علیه و آله : " بعثتُ لِلحِلمِ مَركَزا وَ لِلعِلمِ مَعْدنا وَ لِلصَّبر مَسكَناً"؛ برانگیخته شدم كه، مركز حلم و معدن علم و مسكن صبر باشم. (2) پیامبراکرم صلوات الله علیه هدف از بعثت خود را این گونه بیان می نماید:
" بعثت لا تمم مکارم الاخلاق"؛ من برای کامل کردن فضایل اخلاقی مبعوث شده ام.(3)
پیامبر در بیان امیرالمؤمنین علیه السلام
امیرالمؤمنین، پـیامبراكـرم صلی الله علیه و آله را بـا اوصاف بسیار زیبایی به مردم معرفی می كند:
" طبِیبٌ دَوّارٌ بِطبّهِ، قَد اَحكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ اَحْمَی مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِكَ حَیْثُ الحَاجَة اِلَیه، مِن قـلوبٍ عُمْی وَ اذانٍ صُمّ وَ اَلسِنةٍ بُكمٍ، مَتتبعٌ بِـدَ وَائِهِ مَـوَاضِعَ الغـفلَةِ وَ مَواطِنَ الحَیرَة."(4)
امیرالمؤمنین فرمود: پیامبر؛
- پزشک سیّاراست: او برای درمان بیمارانش حركت می كند و خود به سراغ آنان می رود.
- متخصص و درد شناس است:دردهـا را بـه خـوبی تشخیص می دهد، حتی بیماری های روحی و روانی را می شناسد.
- نسخه های شفابخش دارد: نسخه های او تمام بیماری ها، حتی قـلب های كـور و گـوش های سنگین و زبان های لال را شفا می دهد و با داروی خود به دنبال بیماران غافل و سرگردان است.
اعمال شب و روز مبعث
شب مبعث، بسیار مبارك می باشد، در روایات آمده كه اجر عبادت شیعیان در این شب برابر است با اعمال شصت سال.
اما روز بیست وهفتم رجب روزی است كه حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله در غار حرا به رسالت مبعوث شد و برای این روز چند عمل است:
ـ غسل.
ـ روزه: كه برابری می كند با روزه هفتاد سال و یكی از چهار روزی است كه در تمام سال برای روزه گرفتن امتیاز دارد.
ـ بسیار صلوات فرستادن بر پیامبر و آل ایشان.
ـ زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین علیهماالسلام.
پی نوشت ها:
1- عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 262. ِ
2- سنن النبی، ص 63، ح 19.
3- بحارالانوار، ج70، ص 372.
4- نهج البلاغه، خطبه 108.
بعثت در كلام خاندان رسالت
در مورد بعثت نبىاكرم حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه وآله، سخنهاى بسیارى گفته شده و شاعران، ادیبان، حكیمانو نویسندگان، هریك به فراخور حالخود، این واقعه شگرف را به نظم و نثركشیده اند.
اما هیچكس مانند خاندان پیامبر خاتم صلىاللهعلیهوآله، كهدر درك اسرار بعثت، یگانه همه اعصار و در شیوایى و رسایى سخن، سرآمد روزگار بودهاند، نتوانسته است حق مطلب را ادا كند و چنانكه شایسته این رویداد عظیم است در مورد آن سخن گوید.
از این رو گزیدهاى از بیانات دو گل سرسبد خاندان رسالت، امیر بیان مولا على بنابىطالب علیهالسلام، و سیده زنان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را تقدیممی نماییم.
بعثت در كلام امیر مؤمنان على علیهالسلام
در اولین خطبه نهجالبلاغه، امیرمؤمنان علیهالسلام، درباره پیامبران و ازجمله پیامبرخاتم مىفرماید:
"پس هرچند گاه پیامبرانى فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق الست بگزارند، و نعمت فراموش كرده را به یاد آرند. با حجت وتبلیغ، چراغ معرفتشان را بیفروزند تا به آیتهاى خدا چشم دوزند، از آسمانى بالا برده و زمینى زیرشان گسترده، وآنچه بدان زندهاند و چسان مىمیرند و ناپایندهاند، و بیماریهاى پیركننده و بلاهاى پیاپى رسنده. و هیچگاه نبود كه خدا آفریدگان را بى پیامبر بدارد، یا كتابى در دسترس آنان نگذارد، یا حجتى بر آنان نگمارد، یا از نشان دادن راه راست دریغ دارد.
پیامبران كه اندك بودند و مخالفشان بسیار، و در دام شیطان گرفتار، در كارخویش درنماندند و دعوت حق را به مردم رساندند. گاه پیامبر پیشین نام پیامبر پس ازخود را شنیده، و گاه وصف پیامبر پسین را به امت خویش گفته. زمان این چنین گذرى شد. پدران رفتند و پسران جاى آنان را گرفتند تا آنكه خداى سبحان محمد صلىالله علیه و آله، را پیامبرى داد تا دور رسالت را به پایان رساند و وعده حق را به وفا مقرون گرداند، طومار نبوت او به مهر پیامبران ممهور و نشانههاى او دركتاب آنان مذكور، و مقدم او بر همه مبارك و موجب سرور، حال آن که مردم زمین، هردسته به كیشى گردن نهاده بودند، و هرگروه پى خواهشى افتاده ، و در خدمت آیینى ایستاده، یا خدا را همانند آفریدگان دانسته، یا صفتى كه سزاى او نیست بدو بسته، یا به بتى پیوسته و ازخدا گسسته. پروردگار،آنان را بدو از گمراهى به رستگارى كشاند و از تاریكىونادانى رهاند.
سپس دیدار خود را براى محمد صلىالله علیه وآله گزید – و درجوارخویش او را پسندید - و از این جهانش رهانید. او را نزد خود برد تا در فردوس اعلى نشیند، و بیش از این سختى این جهان نبیند.
پس بزرگوارانه او را دیدار ارزانى داشت و او میراثى كه پیامبران مىنهند براى شما گذاشت، چه آنان امت خویش را وانگذارند مگر با نشان دادن راهى روشن و نشانهاى معین.
كتاب پروردگار در دسترس شماست، حلال و حرام آن پیداست، واجب و مستحب آن هویداست، ناسخ و منسوخش روشن، رخصت و عزیمت آن معین، خاص و عامش معلوم، پند ومثلهایش مفهوم، مطلق و مقیدش پدیدار، محكم و متشابهش آشكار، مجمل آن تفسیرشده، و نامفهومش تعبیرشده، از حكمى كه بدانند و انجام دادنى است، و آنچه ندانند وواگذاردنى است، حكمى است وجوب آن درقرآن معین، و نسخ آن در سنت مبرهن، و حكمى كه سنت گوید باید، و كتاب رخصت دهد كه ترك آن شاید، وحكمى كه در وقتى خاص بر مكلف نوشته است، وچون وقتش سپرى شد تكلیفکرده است، و حرامهایى ناهمسان، با كیفرهایى سخت و یا آسان، گناهى بزرگ كه كیفرش آتش آن جهان است، و گناهى خرد كه براى توبه كننده امید غفران است، یا آنچه مقبول، میان دشوار و آسان است." (1)
آن حضرت در قسمتى از خطبه 33 بعثت پیامبراكرم صلىالله علیه و آله را چنین توصیف مىكند:
"خدا محمد را برانگیخت و از عرب كسى كتابى نخوانده بود و دعوى پیامبرى نكرده بود. محمد صلىالله علیه وآله، مردم را به راهى كه بایست كشاند، و در جایى كه باید نشاند، و به رستگارى رساند، تا آن كه كارشان استوار و جمعیتشان پایدارگردید." (2)
در خطبه 94 نیز در وصف سلسله پیامبران الهى مىفرماید:
پس آنان را در بهترین ودیعت جاى به امانت سپرد، و در نیكوترین قرارگاه مستقر كرد. از پشتى به پشت دیگرش داد، همگى بزرگوار، چون یكى از آنان درگذشت، دیگرى براى حمایت دین برخاست، و جانشین اوگشت، تا آن كه تشریف بزرگوارى ازسوى خداى بارى، به محمد صلى الله علیه وآله رسید، و او را ازبهترین خاندان و گرامیترین دودمان بركشید. از درختى كه پیامبران خود را ازآن جدا كرد، و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد. فرزندان او بهترین فرزندانند، و خاندانش نیكوترین خاندان و دودمان او بهترین دودمان. در گرداگرد مكه روییدند، و دركشتزار بزرگوارى بالیدند. شاخههایشان بلند و سر به آسمان كشیده است و دست كسى به میوه آن نارسیده.
او پیشواى كسى است كه راه پرهیزگارى پوید، و چراغکسی است كه راهنمایى جوید. چراغى است كه پرتو آن دمید، ودرخششى است كه روشنى آن بلند گردید، و آتشزنهاى است، كه نور آن درخشید. رفتاراو میانهروى در كار است، و شریعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد، و داورى او عدالت است - و ستم را براندازد - او را هنگامى فرستاد كهپیامبران نبودند(و مردمان)به خطاكار مىنمودند، و امتان در نادانى مىغنودند.
خداتان بیامرزاد! به كار پردازید، و نشانههاى آشكار را پیشواى خود سازید تا كه راه گشاده است و راست، و شما را به خانهاى مىخواند كه سلامت آنجاست. شما در خانهاى به سر مىبرید كه باید خشنودى خدا را درآن به دست آرید، درمهلت وآسایش خاطرى كه دارید، كه نامهها گشوده است و خامه فرشتگان روان، تنها درست است و زبانها گردان. توبه شنیده است و كردارها پذیرفته." (3)
امیرمؤمنان علیهالسلام، درخطبه 95 به توصیف وضعیت مردمان تا پیش از برانگیخته شدن حضرت ختمى مرتبتمحمد صلىالله علیه و آله پرداخته،مىفرماید:
او را برانگیخت، حالى كه مردم سرگردان بودند، و بیراهه فتنه را مىپیمودند. هوا و هوسشان سرگشته ساخته، بزرگى خواهىشان به فرودستى انداخته، از نادانى گرفتار.
او كه درود خدا بر وى باد، خیرخواهى را به نهایت رساند، و از طریق حكمت و موعظه نیكو مردم را به خدا خواند."(4)
آن حضرت در قسمتى از خطبه 96 نیز حضرت ختمى مرتبت را چنین توصیف مىكند:
" قرارگاه او بهترین قرارگاه است. و خاندان او را شریفترین پایگاه است، ازكانهاى ارجمندى و كرامت، و مهدهاى پاكیزگى وعفت. دلهاى نیكوكاران به سوى او گردیده. دیدهها در پى او دویده. كینهها را بدو بنهفت و خونها به بركت او بخفت. مؤمنان را بدو، برادران هم كیش ساخت، و جمع كافران را پریش، خواران را بدو ارجمند ساخت و سالار، و عزیزان را بدو خوار. گفتار او ترجمان هر مشكل است وخاموشى او زبانى گویا براى اهل دل." (5)
و سرانجام در خطبه 110 دروصفپیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مىفرماید:
"دنیا را خوار دید و كوچكش شمرد، سبكش گرفت و هیچش به حساب آورد،و دانست كه خدا دنیا را ازاوگرفت چون چنین خواسته بود، و دیگرى را ارزانى داشت چون حقیرمىبود. پس به دل از آن روى برگرداند، و یادش را در خاطر خویش میراند،و دوست داشت كه زینت دنیا ازدیدهاش نهان شود تا از آن رختى گرانبها نگزیند، و امید ماندن در آن به دلش ننشیند. رسالت پروردگار را چنان رساند، كه براى كسى جاى عذر نماند، و امت خود را اندرز گفت و ترساند، و مژده بهشتشان داد، و بدان خواند.
ما درخت نبوتیم و فرود آمد نگاه رسالت، و جاى آمد وشد فرشتگان رحمت، و كانهاى دانش وچشمه سارهاى بینش. یاور و دوست ما، امید رحمت مىبرد، و دشمن وكینه جوى ما، انتظار قهر و سطوت." (6)
بعثت در كلام فاطمه زهراعلیهاالسلام
پاره تن رسول خدا، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، كه در خانه وحى پرورده شده بود و صداى بال جبرئیل را شنیده بود، پس از رحلت نبىاكرم صلىالله علیه و آله، و در پى جفاى بزرگى كه مردم در حق خاندان او روا داشتند، با قلبى پرخون به مسجد مدینه درآمده و رو به مردم غفلت زده خطبهاى ایراد مىكند كه در تاریخ سخنوران عرب جاودانه مىشود. آن حضرت در این خطبه به زیباترین بیان، بعثت و رسالت نبىاكرم را به وصف مىكشند و حال و روز مردم جزیرةالعرب را قبل و بعد از بعثت به تصویر درمىآوردند.
حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام، در ابتداى خطبه مزبور به حمد و ثناى الهى پرداخته ومىفرماید:
" ستایش خداى را بر آنچه ارزانى داشت و سپاس او را بر اندیشه نیكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهاى فراگیر كه از چشمه لطفش جوشید. وعطاهاى فراوان كه بخشید. ونثار احسان كه پیاپى پاشید. نعمتهایى كه از شمار،افزون است. و پاداش آن از توان بیرون. و درك نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونى نعمت نمود. و ستایش را سبب فراوانى پاداشفرمود. و به درخواست پیاپى برعطاى خود بیفزود. گواهى مىدهم كه خداى جهان یكى است. و جز او خدایى نیست. ترجمان این گواهى دوستى بىآلایش است. و پاى بندان این اعتقاد، دلهاى با بینش. و راهنماى رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایى كه دیدگان او را دیدن نتوانند، و گمانها چونى وچگونگى او را ندانند. همه چیز را ازهیچ پدید آورد. و بىنمونهاى انشا كرد. نه به آفرینش آنها نیازى داشت. و نه ازآن خلقت سودى برداشت. جزآن كه خواست قدرتش را آشكار سازد وآفریدگان را بندهوار بنوازد. و بانگ دعوتش را درجهان اندازد. پاداش را درگرو فرمانبردارى نهاد. و نافرمانان را به كیفر بیم داد. تا بندگان را ازعقوبت برهاند، و به بهشت كشاند."(7)
آن حضرت در ادامه در بیانآفرینش و بعثت حضرت ختمى مرتبت مىفرماید:
" گواهى مىدهم كه پدرم محمد بنده او و فرستاده اوست. پیش از آن كه او را بیافرینداو را برگزید. و پیش از پیمبرى تشریف انتخاب بخشید و به(خوب) نامیش نامید كه مىسزید.
و این هنگامى بود كه آفریدگان از دیده نهان بودند. و در پس پرده بیم نگران. و در پهنه بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان همه كارها را دانا بود. و بر دگرگونىهاى روزگار در محیط بینا. و به سرنوشت هر چیز آشنا. محمد صلىالله علیه و آله را برانگیخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را مقدرساخته به انجام رساند. پیغمبر كه درود خدا بر او باد،دید: هر فرقهاى دینى گزیده. و هر گروه در روشنایى شعلهاى خزیده. و هر دستهاى به بتى نماز برده. و همگان یاد خدایى را كه مىشناسند از خاطر ستردهاند.
پس خداى بزرگ تاریكیها را به نور محمد روشن ساخت. و دلها را از تیرگى كفر بپرداخت. و پردههایى كه بر دیدهها افتاده بود به یك سوانداخت. سپس از روى گزینش ومهربانى جوار خویش را بدو ارزانى داشت. و رنج این جهان كه خوش نمىداشت، از دل او برداشت. و او را درجهان فرشتگان مقرب گماشت. و چتر دولتش را در همسایگى خود افراشت. و طغراى مغفرت و رضوان را به نام اونگاشت.
درود خدا و بركات او بر محمد صلىالله علیه و آله پیغمبر رحمت، امین وحى و رسالت و گزیده ازآفریدگان و امت باد." (8)
آنگاه رو به مجلسیان كرده وآنچه را كه پیامبر خاتم (ص) بر آنها ارزانى داشته بود، چنین برمىشمارد:
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال وحرام، و حاملان دین و احكام، وامانت داران حق و رسانندگان آن به خلقید.
حقى را از خدا عهده دارید. و عهدى را كه با او بستهاید پذیرفتار. ما خاندان را، در میان شما به خلافت گماشت و تاویل كتابالله را به عهده ما گذاشت. حجتهاى آن آشكار است، وآنچه درباره ماست پدیدار. و برهان آن روشن. و ازتاریكى گمان به كنار. وآواى آن در گوش مایه آرام و قرار. وپیرویش راهگشاى روضه رحمت پروردگار، و شنونده آن در دو جهان رستگار.
دلیلهاى روشن الهى را در پرتو آیتهاى آن توان دید. و تفسیر احكام واجب او را از مضمون آن باید شنید.
حرامهاى خدا را بیان دارنده است. و حلالهاى او را رخصت دهنده. ومستحبات را نماینده . و شریعت را راه گشاینده. و این همه را با رساترین تعبیر گوینده. و با روشنترین بیان رساننده. سپس ایمان را واجب فرمود.
و بدان زنگ شرك رااز دلهاتان زدود.
و با نماز خودپرستى را از شما دورنمود. روزه را نشان دهنده دوستى ساخت. و زكات را مایه افزایش روزى بى دریغ. و حج را آزماینده درجات دین. و عدالت را نمودار مرتبه یقین. و پیروى ما را مایه وفاق. و امامت ما را مانع افتراق. ودوستى ما را عزت مسلمانى. و بازداشتن نفس را موجب نجات، و قصاص را سبب بقای زندگانى. وفا به نذر را موجب آمرزش كرد. و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از كم فروشى و كاهش. فرمود مىخوارگى نكنند تا تن و جان ازپلیدى پاك سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند، تا خویشتن را سزاوار لعنت نسازند. دزدى را منع كرد تا راه عفت پویند. و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص طریق یكتاپرستى جویند«پس چنانكه باید، ترس از خدا را پیشه گیرید و جزمسلمان ممیرید!» آنچه فرموده است بجا آرید و خود را از آنچه نهى كرده بازدارید كه «تنها دانایان ازخدا مىترسند»." (9)
حضرت زهرا علیهاالسلام در بخش دیگرى از این خطبه به تلاشى كه پدر ارجمندش براى گسترش توحید و اسلام متحمل شد اشاره كرده و مىفرماید:
مردم، چنانكه در آغاز سخن گفتم:
"من فاطمهام و پدرم محمد صلىالله علیه وآله است «همانا پیغمبرى از میان شما به سوى شما آمد كه رنج شما بر او دشوار بود، و به گرویدنتان امیدوار و بر مؤمنان مهربان و غمخوار».
صبح ایمان دمید. و نقاب از چهره حقیقت فرو كشید. زبان پیشواى دین در مقال شد. و شیاطین سخنورلال."(10)
آن حضرت وضعیت مردم را در پیش از بعثت چنین به تصویر مىكشد:
"در آن هنگام شما مردم بر كنارمغاكى از آتش بودید خوار. و در دیده همگان بىمقدار. لقمه هر خورنده. وشكار هر درنده. و لگدكوب هر رونده. و نوشیدنیتان آب گندیده و ناگوار. خوردنیتان پوست جانور و مردار.
پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و هم جوار. تا آن كه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاك مذلت برداشت. و سرتان را به اوج رفعت افراشت.
پس از آن همه رنجها كه دید وسختى كه كشید، رزمآوران ماجراجو، و سركشان درنده خو. و جهودان دین به دنیا فروش، و ترسایان ناشنوای حقیقت ، از هر سو بر وى تاختند. و با او نرد مخالفت باختند.
هر گاه آتش كینه افروختند، آن را خاموش ساخت. و گاهى كه گمراهى سر برداشت، یا مشركى دهان به ژاژ انباشت، برادرش على را در كام آنان انداخت. على علیهالسلام بازنایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت. و كار آنان با دم شمشیربساخت.
او این رنج را براى خدا مىكشید. ودر آن خشنودى پروردگار و رضاى پیغمبر را مىدید. و مهترى اولیاى حق را مىخرید. اما درآن روزها، شما در زندگانى راحت وآسوده و در بستر امن وآسایش غنوده بودید." (11)
فاطمه زهرا علیهاالسلام درادامه سخن به جفایى كه امت محمد صلىالله علیه وآله، پس از وفات ایشان با خاندانش روا داشتند اشاره كرده ومىفرماید:
"چون خداى تعالى همسایگى پیغمبران را براى رسول خویش گزید، دورویى آشكار شد، و كالاى دین بىخریدار. هر گمراهى دعوى دار و هرگمنامى سالار. و هر یاوه گویى دركوى و برزن در پى گرمى بازار.
شیطان از كمینگاه خود سر برآورد وشما را به خود دعوت كرد. و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبك در پى او دویدید و در دام فریبش خزیدید و به آواز او رقصیدید." (12)
پىنوشت ها:
1. شهیدى، سید جعفر، ترجمه نهجالبلاغه،صص 6 - 7.
2. همان، ص34.
3. همان، ص87.
4. همان، ص88.
5. همان.
6. همان، ص106.
7. شهیدى، سید جعفر، زندگانى فاطمه زهرا علیهاالسلام،صص 126 - 127.
8. همان،صص127 - 128.
9. همان،صص128 - 129.
10. همان، ص130.
11. همان،صص130 - 131.
12. همان، ص131.
پیامک
بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.
بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بیحد او بر زمینیان است.
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
.
.
.
وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک / ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی / چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک
.
.
.
ای شاه سوار ملک هستی / سلطان خرد به چیره دستی
ای ختم پیمبران مرسل / حلوای پسین و ملح اول
سر خیل تویی و جمله خیلند / مقصود تویی همه طفیلند
بعثت پیامبر گرامی اسلام مبارک باد
.
.
.
سرحلقه عشاق به عالم، احمد / یعنی هدف از خلقت آدم، احمد
رخشان و فروزنده بر انگشت وجود / پیغمبری انگشتر و خاتمْ احمد . . .
.
.
.
ماه فرو ماند از جمال محمّد
سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمّد
بعثت پیامبر بر شما مبارک باد
.
.
.
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک !
سلام بر مبعث، انفجار نور و ظهور همه ارزشها در صحنه حیات بشر !
.
.
.
به امر رب خود لبیک گوییم
به همراه ملائک جمله گوییم
سلام و رحمت حق بر محمد
اللهم صل علی محمد
.
.
.
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
.
.
.
بعثت نه این سرور، سرور ولایت است
مبعث نه این چراغ، چراغ هدایت است
خورشید چون ز شرق حرا پرتو افکند
احمد نه این فروغ، فروغ رسالت است
.
.
.
جان سحر، جسم سمن بوی توست / شام ، غلام سر گیسوی توست
بوسه زنِ گوشه ابروی توست / ماه که خَم کرده سر خویشتن
.
.
.
خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)
ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)
دیده دل، جام جم به هیچ شمارد
سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)
عید مبعث بر همگان مبارک
.
.
.
آوای بخوان بخوانِ او می ریزداز غار
صدای گفت وگو می ریزدمی
گفت فرشته: اقرأ باسم ربک
عشق است کز آسمان فرو می ریزد
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
.
.
.
از بعثت او جهان جوان شد
گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک
بر جمله مسلمین مبارک
.
.
.
از بعثت او جهان جوان شد
گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک
.
.
.
مهر را روشنی از روی تو افروختن است
ماه را حسن ز رخسار تو آموختن است
گُل به پیش گُل رخسار تو ای رشک بِهشت
همچو خاری است که شایسته آن سوختن است
.
.
.
یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را / ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا
تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا / ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ . . .
.
.
.
یا محمد ای خرد پابست تو / ای چراغ مهر و مه در دست تو
هر زمان گلواژه هایت تازه تر / بلکه از هستی بلند آوازه تر
ختم شد بر قامتت پیغمبری / این ترا باشد دلیل برتری . . .
عید مبعث مبارک
.
.
.
غار حرا سراسر لبریز نور سرمد / جبریل آمد و گفت قم فانذر محمد
برخیز و رهبری کن،بر یار یاوری کن / بر خلق هر دو عالم، از حق پیمبری کن
.
.
.
محمد پاک و شفاف و زلال است / که مرات جمال ذوالفقار است
محمد تا نبوت را برانگیخت / ولایت را به کام شیعیان ریخت . . .
عید بعثت مبارک
.
.
.
ای پادشاه عالم عشقت به سینه دارم / در قاب سینه ی خود عکس مدینه دارم
دارم ولایت تو ، در دل محبت تو / سر مست جام عشقم ، در شام بعثت تو . . .
.
.
.
شد ورد زبان ثنای قرآن / از مرحمت خدای قرآن
برپا شده جشن باشکوهی / در محفل ما برای قرآن . . .
.
.
.
همان احمد که سرمستان سرمد /بخوانندش ابوالقاسم محمد(ص)
محمد میم و حا ء و میم و دال است / تدارک بخش عدل و اعتدال است . . .
.
.
.
هزاران راز را در من نهفتی / ولی در گوش من اینگونه گفتی
ز احمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندراین یک میم غرق است . . .
.
.
.
امروز که بعثت رسول است / گردیده لب آشنای قرآن
در غار حرا نشسته احمد / نه خوانده الف نه یای قرآن . . .
.
.
.
ای مکه احمد آمده آغوش خود را باز کن / ای کعبه بر دور سر آن جان جان پرواز کن
ای بت ثنای مصطفی با نام حق آغاز کن / ای آفرینش یک صدا آهنگ وحدت ساز کن . . .
.
.
.
امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده / امشب فضای مکه پر از جلوه ی کوثر شده
امشب جهان رشک جنان امشب زمین کوثر شده / امشب امین وحی حق نازل به پیغمبر شده
.
.
.
ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت / در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت / بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت
.
.
.
عید آزادی زن های اسیر است امروز / عید خلق است و خداوند قدیر ایت امروز
دامن مکه پر از مشک و عبیر است امروز / بشریت را فرمان خطیر است امروز
.
.
.
ای به راه تو تمامی ملل را دیده / ای که جبریل امین دور سرت گردیده
چشم عالم به ره مکتب روشنگر توست / منجی کل بشر دین علی پرور توست . . .
.
.
.
عزت امت تو در گرو وحدت توست / وحدت امت تو پیروی از عترت توست
طاعت عترت تو، طاعت حق، طاعت توست / در رگ قلب حسین بن علی غیرت توست
.
.
.
بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست / بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست
پدر شیعه علی، مادر شیعه زهراست / شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست
.
.
.
تا به کی چهره ی خورشید عدالت مستور / تا به کی سلطه ی بیدادگران با زر و زور
با من امروز بخوانید همگی این منشور / منجی کل جهان آمده با مشعل نور . . .
.
.
.
بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند / سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند
حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند / خلق عالم همه تبریک به ما می گویند
.
.
.
مکه آهنگ، به گلواژه ی اقرأ بنواز / کعبه از جا کن و تا غار حرا کن پرواز
یا محمد سخن خویش ز لا کن آغاز / خیز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز . . .
.
.
.
پیک وحی است که در غار حرا می آید / به محمد ز خداوند ندا می آید
ای خلایق همه این طرفه ندا را شنوید / گوش های شنوا حکم خدا را شنوید
بعثت رسول اکرم مبارک
.
.
.
از بام و در کعبه به گردون رسد آواز / کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده / ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
آغاز پیامبری محمد مصطفی (ص) بر شما مبارک
.
.
.
ماه فروماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست /درنظر قدر با کمال محمد . . .
.
.
.
این است که برتر بود از وهم کمالش / جز ذات الهی همه مبهوت جلالش
رضوان شده دلداده ی مقداد و ابوذر / فردوس بود سائل درگاه بلالش
.
.
.
این چراغی است که تا شام ابد جلوه گر است / این یتیمی است که بر عالم خلقت پدر است
این نجات همه در دامن موج خطر است / این رسولی است که از کلّ رُسُل خوب تر است
.
.
.
ای مکه احمد آمده آغوش خود را باز کن / ای کعبه بر دور سر آن جان جان پرواز کن
ای بت ثنای مصطفی با نام حق آغاز کن / ای آفرینش یک صدا آهنگ وحدت ساز کن
.
.
.
یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را / ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا
تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا / ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ
.
.
.
تو سروران را سروری تو رهبران را رهبری / تو از تمام انبیا هم بهتری هم برتری
تو کشتی توحید را هم ناخدا هم لنگری / تو اولین روشنگری تو آخرین پیغمبری
.
.
.
ای پادشاه عالم عشقت به سینه دارم / در قاب سینه ی خود عکس مدینه دارم
دارم ولایت تو ، در دل محبت تو / سر مست جام عشقم ، در شام بعثت تو
نظرات شما عزیزان: